اعجاز کلمه ایی قرآن





زیبایی ساختمان قرآن تغییر ناپذیر است

تساوی عددی، هماهنگی رقمی و تناسب در آیات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده و از توضیح کامل و بیان آن در می‌‌ماند؛ قرآن از جهت اعجاز عددی و لفظی همچون ساختمانی زیباست که نه کسی بتواند با جابه‌جا کردن و تغییر دادن، آن را زیبا کند و نه بتواند بهتر و یا مانند آن را بسازد؛ سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی با همه دعوت‌ها و مبارزه‌ طلبی‌های قرآن توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید کند، تحدی قرآن و مبارزه طلبی او هنوز همچنان مانند کوه پابرجاست و برای همیشه خواهد بود.

منبع : وب سایت ایکنا.


 اعجاز قرآنی در واژه "لَایَحْطِمَنَّکُم

چندی پیش عده‌ای از دانشمندان بی دین گردآمدند تا اشتباهی را در قرآن کریم جستجو نموده و بیابند و نادرستی دین اسلام را اثبات نمایند. آن‌ها به کندوکاو و مطالعه آیات قرآن کریم پرداختند. تا آن‌که به آیه شریفه فوق رسیدند که در آن واژه ی "یَحطِمَنَّکُم" به کار برده شده بود. در حالی‌که: این کلمه با مصدر(تحطیم = خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه به کار می‌رود

تا دانشمندی استرالیایی پی برد ساختار بدن مورچه‌ها دارای مقدار قابل توجهی از ماده شیشه مانند به‌نام کیتین است، یعنی حدود ۷۵% از غشای خارجی بدن مورچه‌ها را کیتین تشکیل می‌دهد. 

۵) برگرفته از سایت: http://www.tebyan.net



زیبایی ساختمان قرآن تغییر ناپذیر است

تساوی عددی، هماهنگی رقمی و تناسب در آیات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده و از توضیح کامل و بیان آن در می‌‌ماند؛ قرآن از جهت اعجاز عددی و لفظی همچون ساختمانی زیباست که نه کسی بتواند با جابه‌جا کردن و تغییر دادن، آن را زیبا کند و نه بتواند بهتر و یا مانند آن را بسازد؛ سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی با همه دعوت‌ها و مبارزه‌ طلبی‌های قرآن توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید کند، تحدی قرآن و مبارزه طلبی او هنوز همچنان مانند کوه پابرجاست و برای همیشه خواهد بود.

منبع : وب سایت ایکنا.

إِنَّا زَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِزِینَه الْکوَاکبِ» (الصافات / 6)؛ در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیارات آراستیم».

خدای متعال در آیه فوق می فرماید: آسمان پایین را با کواکب تزیین کردیم»، در حالی که فرضیه ای که در آن زمان بر افکار و دانشمندان حاکم بود می گفت فقط آسمان بالا (آسمان هشتم طبق فرضیه بطلمیوس) آسمان ستارگان ثوابت است. ولی چنان که می دانیم، بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی قــرآن از فرضیه نادرست مشهور آن زمان، خود معجزه زنده ای از این کتاب آسمانی است (همان، 19/17). نکته جالب دیگر اینکه از نظر علم امروز مسلم است که چشمک زدن زیبای ستارگان به خاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته و آنها را به این کار وا می دارد و این با تعبیر السماء الدنیا»؛ (آسمان پایین) بسیار مناسب است، اما در بیرون جو زمین، ستارگان حالت زیبای چشمک زنی را ندارند.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net

والتین وایتون (1) وطور سنین*(2) وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِین (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ  

قسم خداوند متعال به انجیر و زیتون و ارتباط آن با خلقت انسان در بهترین زمان و برگرداندن آن به بدترین زمان . نشانه ی چیست؟

  

وقتی یکی از معجزات قرآن باعث مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی می  شود!

    خداوند در سوره "تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دین‌پژوه می‌گویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است. اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.
    قصه از اینجا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، درمغز انسان و حیوانات تولید می‌شود. این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود.

   ژاپنی ها فهمیدند که این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تامین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده. نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون هفت بار در قرآن آمده است!!!

انجیر یک بار در آیه ی اوّل تین آمده و به زیتون شش بار بطور مستقیم (99 انعام، 141 انعام، 11 نحل، 35 نور، 29 عبس، 1 تین) و یک بار بطور غیرمستقیم  (20 مؤمنون؛ درخت زیتون) اشاره شده است.


منبع:  rohama.org/fa   bmsu.ac.ir   tebyan.net



 اعجاز قرآنی در واژه "لَایَحْطِمَنَّکُم

چندی پیش عده‌ای از دانشمندان بی دین گردآمدند تا اشتباهی را در قرآن کریم جستجو نموده و بیابند و نادرستی دین اسلام را اثبات نمایند. آن‌ها به کندوکاو و مطالعه آیات قرآن کریم پرداختند. تا آن‌که به آیه شریفه فوق رسیدند که در آن واژه ی "یَحطِمَنَّکُم" به کار برده شده بود. در حالی‌که: این کلمه با مصدر(تحطیم = خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه به کار می‌رود

تا دانشمندی استرالیایی پی برد ساختار بدن مورچه‌ها دارای مقدار قابل توجهی از ماده شیشه مانند به‌نام کیتین است، یعنی حدود ۷۵% از غشای خارجی بدن مورچه‌ها را کیتین تشکیل می‌دهد. 

منبع: http://www.tebyan.net



زیبایی ساختمان قرآن تغییر ناپذیر است


تساوی عددی، هماهنگی رقمی و تناسب در آیات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده و از توضیح کامل و بیان آن در می‌‌ماند؛ قرآن از جهت اعجاز عددی و لفظی همچون ساختمانی زیباست که نه کسی بتواند با جابه‌جا کردن و تغییر دادن، آن را زیبا کند و نه بتواند بهتر و یا مانند آن را بسازد؛ سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی با همه دعوت‌ها و مبارزه‌ طلبی‌های قرآن توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید کند، تحدی قرآن و مبارزه طلبی او هنوز همچنان مانند کوه پابرجاست و برای همیشه خواهد بود.


منبع : وب سایت ایکنا.


فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» (واقعه/ 75 و 76)؛ و به جایگاه ستارگان، سوگند یاد می کنم! و مسلماً، آن سوگند بزرگی است، اگر (بر فرض) بدانید!».

امروزه برای ما روشن شده است که ستارگان آسمان هر کدام جایگاه مشخصی دارد و مســیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین می شود، بسیار دقیق و حساب شده است. سرعت سیر هر کدام از آنها با برنامه معینی انجام می پذیرد. این مسأله گرچه در کرات دور دست دقیقاً قابل محاسبه نیست، اما در منظومه شمسی که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل می دهد، دقیقاً مورد بررسی قرار گرفته و نظام مدارات آنها به قدری دقیق و حساب شده است که انسان را به شگفتی وا می دارد. هنگامی که به این نکته توجه کنیم که طبق گواهی دانشمندان تنها در کهکشان ما حدود یک هزار میلیون ستاره وجود دارد و در جهان، کهکشان های زیادی موجود است که هر کدام مسیر خاصی دارد، به اهمیت این سوگند قرآن بیشتر پی می بریم. هم چنین دانشمندان فلکی معتقدند این ستارگان که تعداد آنها بیش از میلیاردها عدد است، فقط قسمتی از آنها را با چشم غیر مسلح می توان دید و قسمت بسیار بیشتری را جز با تلسکوب ها نمی توان دید. حتی قسمتی از آنها با تلسکوب هم دیده شدنی نیست، بلکه فقط با وسائل خاصی می توان از آنها عکس برداری کرد و همه اینها در مدار مخصوص خود شناورند و هیچ احتمال نیز وجود ندارد که یکی از آنها در حوزه جاذبه ستاره دیگری قرار گیرد یا با ستاره دیگری تصادف کند. در واقع، چنین تصادفی همانند این است که فرض کنیم یک کشتی اقیانوس پیما در دریای مدیترانه با کشتی دیگری در اقیانوس کبیر تصادف کند، در حالی که هر دو کشتی به یکسو و با سرعت واحدی در حرکتند. چنین احتمالی اگر محال نباشد، لااقل بعید است. با توجه به این اکتشافات علمی از وضع ستارگان اهمیت سوگند بالا بیشتر روشن می گردد؛ از این رو، آیه بعد می افزاید: وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» (واقعه/ 76)؛ و مسلماً، آن سوگند بزرگی است، اگر (بر فرض) بدانید!». این آیه به خوبی گواهی می دهد که علم و دانش بشر در آن زمان این حقیقت را به طور کامل درک نکرده بود و این خود که در عصری که شاید هنوز عده ای می پنداشتند ستارگان میخ های نقره ای هستند که بر سقف آسمان کوبیده شده اند، یک اعجاز علمی قرآن به شمار می رود. یک چنین بیانی، آن هم در محیطی که به حق محیط جهل و نادانی بود، محال است از یک انسان عادی صادر شود .

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net


وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْهَارًا وَمِن کلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِک لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَکرُونَ» (رعد/ 3)؛ و او کسی است که زمین را گسترانید؛ و در آن [کوه های ] استوار و جوی ها قرار داد؛ و از همه محصولات، در آن، یک جفت دوتایی قرار داد؛ روز را به شب می پوشاند؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند».

عبارت وَمِن کلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ» اشاره دارد به اینکه میوه ها موجودات زنده ای هستند که دارای نطفه های نر و ماده می باشند که از طریق تلقیح، بارور می شوند. اگر لینه، دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدی، در اواسط قرن 18 م. موفق به کشف این مسأله شد که زوجیت در جهان گیاهان تقریباً یک قانون عمومی و همگانی است و گیاهان نیز همچون حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده، بارور می شوند و میوه می دهند، قرآن مجید در یک هزار و صد سال قبل از آن، این حقیقت را فاش ساخته است. این خود یکی از معجزات علمی قرآن مجید است که بیانگر عظمت این کتاب بزرگ آسمانی می باشد. شکی نیست که قبل از لینه بسیاری از دانشمندان اجمالاً به نر و ماده بودن بعضی از گیاهان پی برده بودند، حتی مردم عادی می دانستند که مثلاً اگر نخل را بر ندهند یعنی از نطفه نر روی قسمت های ماده گیاه نپاشند، ثمر نخواهد داد، اما هیچ کس به درستی نمی دانست که این یک قانون تقریبا همگانی است تا اینکه لینه موفق به کشف آن شد، ولی همان گونه که گفتیم، قرآن قرن ها قبل از وی، از آن پرده برداشته بود. در قرآن مجید آیات فراوانی است که پرده از روی یک سلسله اسرار علمی که در آن زمان از چشم دانشمندان پنهان بوده، برداشته است که این خود نشانه ای از اعجاز و عظمت قرآن است و محققانی که در باره اعجاز قرآن بحث کرده اند، غالباً به قسمتی از این آیات اشاره نموده اند.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net



وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ لَا الشَّمْسُ ینبَغِی لَهَا أَن تُدْرِک الْقَمَرَ وَلَااللَّیلُ سَابِقُ النَّهَارِوَکلٌّ فِی فَلَک یسْبَحُونَ» (یس/ 38ـ40)؛ و خورشید که تا قرارگاهش روان است؛ این اندازه گیری (خدای) شکست ناپذیر داناست * و ماه را برایش منزلگاه هایی قرار دادیم، تا این که هم چون شاخک دیرینه [قوسی شکلِ زرد رنگ ] برگردد * نه خورشید برایش سزاوار است که ماه را دریابد، و نه شب بر روز پیشی گیرنده است؛ در حالی که هریک در مداری شناورند».

آن روز که این آیات نازل شد، فرضیه هیأت بطلمیوس با قدرت هر چه تمام بر محافل علمی حاکم بود. طبق این فرضیه، اجرام آسمانی به خودی خود گردشی نداشتند، بلکه در دل افلاک که اجسامی بلورین و همچون طبقات پوست پیاز روی هم متراکم بودند، میخکوب شده بودند و حرکت آنها تابع حرکت افلاکشان بود؛ بنا بر این، در آن روز نه شناور بودن خورشید مفهومی داشت و نه حرکت طولی و جریانی آن، اما بعد از فرو ریختن پایه های فرضیه بطلمیوس در پرتو کشفیات قرون اخیر و آزاد شدن اجرام آسمانی از قید و بند افلاک بلورین، این نظریه قوت گرفت که خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی حرکت است و تمام منظومه شمسی پروانه وار به گرد آن می چرخند. در اینجا باز مفهوم تعبیرات آیات فوق که حرکت طولی و دورانی را به خورشید نسبت می داد، روشن نبود تا اینکه باز علـم به پیشرفت خود ادامـه داد و حرکت هایی برای خـورشید ثابت شد حرکت هایی از قبیل:


1ـ حرکت وضعی آن به دور خودش؛

2ـ حرکت طولی آن همراه منظومه شمسی به سوی نقطه مشخصی از آسمان؛

3ـ حرکت دورانی آن همراه مجموعه کهکشانی که جزیی از آن است.

و بدین ترتیب، یک معجزه دیگر علمی برای قرآن به اثبات رسید.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net

خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ» (علق/ 2)؛ انسان را از خون بسته ی آویزان آفرید».


علق» در اصل به معنی چسبیدن به چیزی است و لذا به خون بسته و هم چنین به زالو که برای مکیدن خون به بدن می چسبد، علق» گفته اند. از آنجا که نطفه بعد از گذراندن دوران نخستین در عالم جنین، به شکل قطعه خون بسته چسبنده ای در می آید که در ظاهر بسیار کم ارزش است، قرآن مبدأ آفرینش انسان را همین موجود ناچیز می شمرد تا قدرت نمایی عظیم پروردگار روشن شود که از موجودی چنان بی ارزش، مخلوقی چنین پر ارزش آفریده است. بعضی نیز گفته اند: منظور از علق در اینجا گل آدم است که آن هم حالت چسبندگی داشت. بدیهی است خدایی که این مخلوق عجیب را از آن قطعه گل چسبنده به وجود آورد، شایسته هر گونه ستایش است. گاه علق را به معنی موجود صاحب علاقه دانسته اند که اشاره ای است به روح اجتماعی انسان و عُلقه انسان ها به همدیگر که در حقیقت، پایه اصلی تکامل بشر و پیشرفت تمدن ها را تشکیل می دهد.

بعضی نیز علق را اشاره به نطفه نر (اسپرم) می دانند که شباهت زیادی به زالو دارد. این موجود ذره بینی در آب نطفه شناور است و در رحم به سوی نطفه زن پیش می رود و به آن می چسبد و از ترکیب آن دو، نطفه کامل انسان به وجود می آید. درست است که در آن زمان این گونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولی قرآن مجید از طریق اعجاز علمی پرده از روی آن برداشته است. از میان این تفسیرهای چهارگانه، تفسیر اول روشن تر به نظر می رسد؛ هر چند جمع میان چهار تفسیر نیز بی مانع است.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net


وَأَوْحَی رَبُّک إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ کلِی مِن کلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِک لآیه لِّقَوْمٍ یتَفَکرُونَ» (نحل/ 68ـ69)؛ و پروردگارت به زنبور عسل وحی (= الهام غریزی) نمود که از بخشی از کوه ها و از درختان و از آنچه داربست می کنند، خانه هایی برگزین * سپس از همه محصولات بخور و راه های پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکم هایشان نوشیدنی (= عسل) بیرون می آید که رنگ هایش متفاوت است [و] در آن برای مردم درمانی است؛ قطعاً، در آن [ها] نشانه ای است برای گروهی که تفکر می کنند».


در اینجا قرآن پیرامون نعمت های مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش، از زنبورعسل (نحل) و سپس خود عسل سخن به میان می آورد، اما در شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام وحی بر آن گذارده شده است.

کلمه وحی» در اصل چنان که راغب در مفردات می گوید، به معنی اشاره سریع است، سپس به معنی القا کردن مخفیانه سخنی آمده است، ولی در قرآن مجید وحی» در معانی مختلفی به کار رفته که همه به همان معنی اصلی بازگشت می کند. از آن جمله وحی» به معنی الهام است؛ خواه الهام خود آگاه باشد (در مورد انسان ها) مانند: وَأَوْحَینَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ» (قصص/ 7) و خواه به صورت ناآگاه و الهام غریزی باشد؛ چنان که در مورد زنبور عسل در آیات فوق خواندیم؛ زیرا مسلم است وحی در اینجا همان فرمان غریزه و انگیزه های ناخودآگاهی است که خداوند در جانداران مختلف آفریده است. در اینجا این سؤال پیش می آید که غرایز و یا الهام غریزی منحصر به زنبوران عسل نیست و در همه حیوانات وجود دارد، چرا در اینجا تنها این تعبیر آمده است؟ با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن می شود و آن اینکه امروزه که زندگی زنبوران عسل دقیقاً از طرف دانشمندان مورد بررسی عمیق قرار گرفته، ثابت شده است که این ه شگفت انگیز آن چنان تمدن و زندگی اجتماعی شگفت انگیزی دارد که از جهات زیادی بر تمدن انسان و زندگی اجتماعی او پیشی گرفته است. البته کمی از زندگی شگرفش در گذشته روشن بوده، ولی هرگز مثل امروز ابعاد مختلف آن، که هر یک از دیگری عجیب تر است، شناخته نشده بود. قرآن به طرز اعجازآمیزی با کلمه وحی به این موضوع اشاره کرده است تا این واقعیت را روشن سازد که زندگی زنبوران عسل را هرگز نباید با انعام و چهار پایان و مانند آنها مقایسه کرد و شاید همین انگیزه ای شود که به درون جهان اسرارآمیز این ه عجیب گام بگذاریم و به عظمت و قدرت آفریدگارش آشنا شویم.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net


ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَه عَلَقَه فَخَلَقْنَا الْعَلَقَه مُضْغَه فَخَلَقْنَا الْمُضْغَه عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا» (مومنون/ 14)؛ سپس آب اندک سیال را به صورت [خون بسته ] آویزان آفریدیم؛ و [خون بسته ] آویزان را به صورت (چیزی شبیه) گوشت جویده شده آفریدیم؛ و گوشت جویده شده را به صورت استخوان هایی آفریدیم و بر استخوان ها گوشتی پوشاندیم».

تفسیر نمونه ذیل آیه چنین می نویسد. نویسنده تفسیر فی ظلال» ذیل آیه مورد بحث در اینجا جمله عجیبی نقل می کند و آن اینکه جنین بعد از آنکه مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول هایش تبدیل به سلول های استخوانی می شود و بعد از آن تدریجاً عضلات و گوشت روی آن را می پوشاند؛ بنا بر این، جمله کَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا» یک معجزه علمی است که پرده از روی این مسأله که در آن روز برای هیچ کس روشن نبود، بر می دارد؛ زیرا قرآن نمی گوید: ما مضغه» را به استخوان و گوشت تبدیل کردیم، بلکه می گوید: ما مضغه» را به استخوان تبدیل کردیم و بر استخوان ها لباس گوشت پوشاندیم. این اشاره است به اینکه مضغه نخست به استخوان تبدیل می شود و بعد از آن، گوشت روی آن را می پوشاند.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net

فَمَن یرِدِ اللّهُ أَن یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یرِدْ أَن یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقًا حَرَجًا کأَنَّمَا یصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کذَلِک یجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَیؤْمِنُونَ» (انعام/ 125)؛ و هرکس را که خدا بخواهد راه نمایی اش کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام می گشاید و هر کس را که بخواهد (به خاطر اعمالش) در گمراهی اش وا نهد، سینه اش را تنگِ تنگ می کند، گویا می خواهد در آسمان بالا برود؛ این گونه خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند قرار می دهد».

امروزه ثابت شده که هوای اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملاً فشرده و برای تنفس انسان آماده است، اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم، هوا رقیق تر و میزان اکسیژن آن کمتر می شود به حدی که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن) حرکت کنیم، تنفس کردن برای ما هر لحظه مشکل و مشکل تر می شود و اگر به پیشروی ادامه دهیم، تنگـــی نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشی ما مـی گردد.

بیان این تشبیـه در آن روز که هنوز این واقعیت علمـی به ثبوت نرسیده بود، در حقیقت، از معجـزات علمی قـرآن به شمار می رود.

منبع:وب سایت حوزهhttps://hawzah.net

قانون جاذبه

اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوی عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (رعد/ 2)؛ خدا کسى است که آسمان‏ها را، بدون ستون‏هایى که آنها را ببینید، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهان‏دارى) تسلّط یافت؛ و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنى روان‏اند. کارها را تدبیر مى‏کند؛ آیات (و نشانه‏هاى خود) را شرح مى‏دهد؛ تا شاید شما به ملاقات پروردگارتان یقین پیدا کنید».

این آیه با توجه به حدیثی که در تفسیر آن وارد شده است، پرده از روی یک حقیقت علمی برداشته که در زمان نزول آیات بر کسی آشکار نبود؛ چرا که در آن زمان گمان می‌کردند آسمان‌ها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار دارند و چنین کراتی طبعاً هیچ کدام معلّق و بی‏ستون نیست، بلکه هر کدام بر دیگری تکیه دارد، ولی حدود هزار سال بعد از نزول این آیات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی، به کلی موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود معلّق و ثابتند بی‏آنکه تکیه‌گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می‏دارد، تعادل قوة جاذبه و دافعه است که یکی با جرم این کرات ارتباط دارد و دیگری به حرکت آنها. این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامریی، کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است.

حدیثی که از امیر مؤمنان علی(ع )در این زمینه نقل شده، بسیار جالب است. طبق این حدیث امام فرمود: هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطة کل مدینة الی عمود من نور؛ این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی هستند همچون شهرهای روی زمین که هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره‏ای با ستاره دیگر) با ستونـــی از نور مربوط است» (مجلسی، بحارالانوار، 55/ 91)

منبع:http://qurantv.ir/

اعجاز کلمه ای در آیات قرآن

کلمه "بحر" به معنی دریا به صورت صیغه مفرد آن در 32 آیه از قرآن آمده است . کلمه "بر" نیز به معنای خشکی به صورت صیغه مفرد آن در 12 آیه از قرآن آمده است. در یک مورد نیز کلمه "یبسا" که آن هم معنای خشکی می دهد آمده است که در مجموع در 13 آیه از قرآن کلمه خشکی وارد شده است.

بنابراین در 32 آیه قرآن کلمه دریا و در 13 آیه کلمه خشکی آمده است. مجمع آیاتی که در آنها کلمات دریا و خشکی آمده است (32+ 13) می شود 45 آیه.

حال اگر این اعداد را با نسبت ریاضی بیان کنیم ، نسبتهای زیربه دست می آید : نسبت کلمه دریا در آیات قرآن 71 = 32:45 و نسبت کلمه خشکی در آیات قرآن  29 = 13:45                                              

پس می توان گفت که نسبت کلمات دریا و خشکی در قرآن به ترتیب 71 درصد و 29 درصد است. یعنی در 71% از مجموع 45 آیه از کلمه دریا و در 29% از مجموع 45 آیه از کلمه خشکی استفاده شده است .

حال اگر به سایت سازمان فضانوردی آمریکا ( NASA) مراجعه کنیم و نسبت دریاها و خشکی های زمین را مشاهده کنیم؛ درمی یابیم که نسبت دریاهای زمین 71% و برای خشکیهای زمین 29% ثبت شده و این همان حقیقتی است که 14 قرن پیش قرآن کریم به آن اشاره کرده است.

http://www.alvadossadegh.com


بریدگی میان رشته کوه‌ها

 

وَأَلْقى‏ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهاراً وَسُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/ 15)؛ و در زمین کوه‏هاى ثابت و محکمى افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد و نهرها ایجاد کرد و راه‌هایى تا هدایت شوید».

از نظر علمی ثابت شده است که کوه‏ها از ریشه به هم پیوسته‏اند و همچون زرهى کره زمین را در بر گرفته‏اند و این سبب مى‏شود که از لرزش‌هاى شدید زمین که بر اثر فشار گازهاى درونى هر لحظه ممکن است رخ دهد تا حد زیادى جلوگیرى شود. از این گذشته وضع خاص کوه‏ها مقاومت پوسته زمین را در مقابل جاذبه ماه (جزر و مد) زیاد مى‏کند و اثر آن را به حداقل مى‏رساند.

از سوى سوم از قدرت طوفان‌هاى شدید و حرکت دایمى بادها بر پوسته زمین مى‏کاهد؛ چرا که اگر کوه‏ها نبودند، سطح هموار زمین دایماً در معرض تندبادها قرار داشت و آرامشى متصور نبود و از آنجا که کوه‏ها یکى از مخازن اصلى آب‌ها (چه به صورت برف و یخ و چه به صورت آب‌هاى درونى) مى‏باشند بلافاصله بعد از آن، نعمت وجود نهرها را بیان کرده، مى‏گوید: و براى شما نهرهایى قرار دادیم» وَأَنْهاراً و از آنجا که وجود کوه‏ها ممکن است این توهم را به وجود آورد که بخش‌هاى زمین را از یکدیگر جدا مى‏کند و راه‌ها را مى‏بندد، چنین اضافه مى‏کند: و براى شما راه‌ها قرار داد تا هدایت شوید» وَسُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

منبع:http://qurantv.ir/

آماده شدن زمین برای زراعت به وسیله باران

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا (عبس/ 24ـ 28)؛ و انسان باید به غذایش نظر کند؛ که ما آب را با بارشى فرو ریختیم؛ سپس زمین را کاملاً شکافتیم؛ و در آن دانه (ها) رویاندیم؛ و (نیز) انگور و سبزى‏».

در آغاز، سطح زمین را قشر عظیمی از سنگ‌ها پوشانده بود. باران‌های سیلابی پی در پی فرو باریدند و سنگ‌ها را شکافتند. ذرات آن را جدا کردند و در قسمت‌های گود زمین گستردند و به این ترتیب تودة خاک قابل زراعت تشکیل شد و هم اکنون نیز سیلاب‌ها قسمتی از آنها را در خود حل کرده، به دریا می‏ریزند. اما خاک‌های جدیدی که به وسیله برف و باران مجدداً تشکیل می‌‏شود، جای آن را می‏گیرد وگرنه انسان گرفتار کمبود خاک زراعتی می‌‏شد. به این ترتیب آیه اشاره به یکی از معجزات علمی قرآن است که نشان می‏دهد اول باران‌ها فرو می‌‏بارند و سپس زمین‌ها شکافته می‌‏شوند و آماده زراعت می‌‏گردند. نه تنها در روزهای نخست این عمل صورت گرفته که امروز نیز ادامه دارد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ‏26/ 148).

منبع:http://qurantv.ir/


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها